معنی زیلو بافت

حل جدول

زیلو بافت

لباف، لواف


زیلو

فرش، گلیم، گبه

پلاس

لغت نامه دهخدا

زیلو

زیلو. [زی / زَ /زِ] (اِ) پلاس و گلیم راگویند و آن را شطرنجی نیز خوانند. (برهان). پلاس و گلیم و قالی را گویند و زیلوچه، کوچک قالی و پلاس را گویند، مانند صندوق و صندوقچه. (انجمن آرا) (آنندراج). گلیم را گویند. (جهانگیری). قالی و شطرنجی و زیلوچه یعنی قالیچه که عوام زولیچه گویند. (فرهنگ رشیدی). پلاس و گلیم و گلیم پنبه ای و بهترین زیلوها را در یزد می بافند. (ناظم الاطباء). نخ. (صحاح الفرس). کلمه ای است اعم از قالی و غیر آن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): و پیغمبر را (ص) یک قطیفه بود که آن را زیر افکندی و بر آن خفتی و قطیفه ٔ زیلو به عرب اندر بافته سطبر همچون محفوری... (ترجمه ٔ طبری بلعمی). و شهریست بزرگ، خزر خوانند و آنجا بازرگانیها کنند و از همه ٔ آن بزرگتر است وآن را باب الابواب خوانند و این زیلوهای محفوری بدان شهر بافند و آنرا دربند خزران خوانند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی). و از جهرم زیلو و مصلی نماز نیکو خیزد. (حدود العالم، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و از سیستان جامه های فرش افتد بر کردار طبری و زیلوها بر کردار جهرمی. (حدود العالم، ایضاً). و از این شهرک ها [ارجیح، اخلاط، خوی، نخجوان، بدلیس] زیلوهای قالی و غیره و شلواربند و چوب بسیار خیزد. (حدود العالم، ایضاً).
یکی زیلو صبا بر دشت گسترد
ز لاله تار و از گل پود زیلو.
قطران.
اما اگر نمد و حصیر دارد برای زیلو سؤال نشاید و اگر سفالین دارد برای مسین سؤال نشاید. (کیمیای سعادت). و زیلوهای جهرمی بافند و هوای آنجا [جهرم] گرمسیر است. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 131).
هست زیلو دربساط و بوریا
جای گل گل باش و جای خار خار.
نظام قاری.
آسمان خرگه و زیلوست زمین خارا کوه
اطلس و تافته دان مهر و مه پرانوار.
نظام قاری.
رجوع به زلیه شود. || در زبان عامیانه ٔ امروز بین آن (زیلو) و پلاس و گلیم تفاوتی هست، چه گلیم فرشی است نازک که بافت آن شبیه زیلو اما از پشم است و زیلو به نوعی خاص از فرش پنبه ای اطلاق می شود. (از فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده).


بافت

بافت. (مص مرخم، اِمص) ماضی بافتن. نسج: ثوب جیدالجیله، نیکوبافت و نیکوریسمان. جدلاء؛ زره محکم بافت. (منتهی الارب). || (ن مف مرخم) مخفف بافته. منسوج. بافته شده. باف. (ناظم الاطباء): ارمنی بافت. خوش بافت. دست بافت.
- قالی بافت عراق یا کرمان، قالی که در کرمان یا عراق بافته شده باشد.

بافت. (اِخ) رودی در اقطاع کرمان که از میان قصبه ٔ بافت میگذرد.

بافت. (اِخ) شهرکی است به کرمان، آبادان و با نعمت. (حدود العالم). در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده است: بافت نام یکی از بخشهای شهرستان سیرجان و همچنین نام قصبه ٔ مرکز بخش است. این بخش در خاور شهرستان سیرجان واقع و حدود و مشخصات آن بشرح زیر است: از شمال بخطالرأس کوه های شاه، لاله زار، بید خوان که بین بخش بافت و مشیز واقع شده اند، از طرف خاور بارتفاعات صوغان سیاه کوه کوشک که حد طبیعی بخش بافت و بخش سبزواران را تشکیل میدهد، از جنوب بخش مرکزی بندرعباس، از باختر ببخش سعادت آباد و سعیدآباد. وضع طبیعی بخش بافت: از دو طرف محصوراست بکوههای مرتفع: کوه شاه، کوه لاله زار و کوه بیدخوان. از خاور بارتفاعات سیاه کوه - صوغان کوشکو و درآن کوهها دره هائی است که غالب قراء در آن دره هاست. مرتفعترین کوههای بخش بافت کوه خبر بارتفاع 3861 گزست. کلیه ٔ رودخانه های بخش از ارتفاعات شمال کوه شاه بیدخوان و لاله زار سرچشمه گرفته و بطرف خاور جاری شده پس از مشروب نمودن قراء اطراف بنام رودخانه ٔ هلیل وارد بخش سبزواران جیرفت میگردد. بیشتر کوهستان مستور از بوته ٔ کتیرا، زیره، بادام و بنه ارچن است که ارچن و بنه را پیوند زده اند و ساکنین از محصول آنها استفاده مینمایند. صادرات مهم بخش عبارت است از کرک، پشم، روغن زیره، قالی، کتیرا، کشک، خرما، چوب گردو و سایر محصولات دامی. سه رشته راه فرعی از این بخش عبور مینماید: بافت به کرمان، بافت به سیرجان، بافت به جیرفت ولی در زمستان بواسطه ٔ ریزش برف و باران بسیار راه کرمان به بافت غیرقابل عبور است. کم جمعیت ترین منطقه ٔ سیرجان همین بخش است. گله داران بخش در زمستان به گرمسیر رفته و بهار مراجعت مینمایند. اراضی این بخش کاملا برای زراعت غلات و حبوبات مخصوصاً قسمت گرمسیر (ارزوئیه) مناسب است. بخش بافت از چهارده دهستان تشکیل شده است. ذیلا تعداد دهات و سکنه ٔ آن ذکر می شود:
1- دهستان گوغر 34 آبادی 2555 نفر
2- " کوشک 35 " 1707 "
3- " سیاه کوه 17 " 852 "
4- " صوغان 11 " 1514 "
5-" خبر 31 " 3642 "
6- " دشت آب 27 " 2494 "
7- " ده سرد 14 " 1018 "
8- " کیسکان 22 " 1748 "
9-" فتح آباد 19 " 2213 "
10- "رابر 54 " 10480 "
11-" ارزوئیه 33 " 3674 "
12- " بزنجان 27 " 3859 "
13- " جمیل آباد 10 " 215 "
14- "حومه ٔبافت 9 " 3624 "
15- " قصبه ٔبافت 1 " 2555 "
(جمع آبادی 343 و سکنه 47400 تن) (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).در تاریخ کرمان چ باستانی پاریزی آمده است: (به استناد آمار عمومی) حوزه ٔ بافت 74 هزار جمعیت دارد و درهر یک هزار متر مربع آن 4 نفر زندگی میکنند. مرکز بافت 3861 تن جمعیت دارد، دهات معروف آن حدود 600 پارچه است. حدود 18500 گز مربع وسعت دارد.

بافت. (اِخ) قصبه ٔ مرکزی بخش بافت از شهرستان سیرجان که در 122 هزارگزی خاوری سیرجان واقع شده و مشخصات جغرافیایی آن بشرح زیر است:طول از گرنویچ 56 درجه و 36 دقیقه، عرض از خط استوا32 درجه و 17 دقیقه. ارتفاع از سطح دریا 2287 متر. مسافت نسبت بشهرهای مجاور بشرح زیر است: بافت به سیرجان راه فرعی 122 هزارگز، بافت بکرمان 147 هزارگز، این راه در زمستان بواسطه ٔ ریزش برف وباران مسدود میشود و قابل عبور ماشین نیست. قصبه ٔ بافت در دامنه و یکهزارگزی جنوب تپه های متعدد و ارتفاعات کوچک واقع شده است. طول قصبه 2 هزارگز و عرض آن یک هزارگز است، روشنائی قصبه بوسیله ٔ مولد برق تأمین میگردد، آب قصبه از رودخانه تأمین میشود. در این قصبه یک مسجد، 2 دبستان، گروهان ژاندارمری، شهرداری، تلگراف خانه، پستخانه، شعبه ٔ بانک ملی، دارائی، بخشداری، دادگاه، ثبت اسناد، اداره ٔ برق و آمار دایر است. جمعیت قصبه بافت 2555 تن میباشد. شغل سکنه پیشه وری است و عده ٔ قلیلی زراعت میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

فرهنگ معین

زیلو

(اِ.) گلیم.

فرهنگ عمید

زیلو

نوعی فرش شبیه پلاس یا گلیم که از نخ‌های پنبه‌ای با نقش‌های رنگین بافته می‌شود، زیلوج،


بافت

بافتن، عمل بافندگی،
(صفت مفعولی) بافته‌شده،
(اسم) تاروپود، نسج،
(اسم) (زیست‌شناسی) دسته‌ای از یاخته‌ها که در بدن موجودی به‌هم‌پیوسته باشند،
(اسم) (زیست‌شناسی) مجموع سلول‌هایی که شکل و ساختمان آن‌ها شبیه یکدیگر است و در بدن عمل مشترکی انجام می‌دهند: بافت ماهیچه‌ای، بافت عصبی، بافت استخوانی، بافت اسفنجی،

مترادف و متضاد زبان فارسی

زیلو

جاجیم، فرش، گبه، گلیم

فرهنگ فارسی هوشیار

زیلو

پلاس و گلیم، زیلوچه

فارسی به انگلیسی

زیلو

Carpet, Matting, Rug

فارسی به عربی

زیلو

سجاده

معادل ابجد

زیلو بافت

536

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری